کد خبر 203912
۱۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۲:۳۰

یک شهید، یک درس؛

بر مرگم عزاداری نکنید که سیاه پوشیدن سزاوار مولایم حسین(ع) است

بر مرگم عزاداری نکنید که سیاه پوشیدن سزاوار مولایم حسین(ع) است

در وصیتنامه شهید محمد نوکی آمده است: من کسی نیستم که بخواهید برای من گریه کنید و من خود را شهید نمی‌دانم چون مقام شهید خیلی بالاتر از آن است. از شما می‌خواهم بر مرگم عزاداری نکنید که عزاداری و گریه و سیاه پوشیدن سزاوار مولایم حسین(ع) است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ شهید «محمد نوکی» فرزند «غلامرضا»، 3 تیرماه 1342 در بیرجند دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 2 خرداد 1363 در منطقه عملیاتی شلمچه به فیض شهادت نائل آمد. در متن کامل وصیتنامه این شهید آمده است: 

«به درستی که انسان همیشه در زیان و خسارت است مگر کسانی که به خدا ایمان آورده و اعمال شایسته انجام دهند.

ضمن عرض سلام به محضر مبارک حضرت بقیه‌الله ارواحنا له الفدا و سلام به امام بزرگوارمان. سلام بر شهیدان راه استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی

من بر اساس رسالت و مسئولیتی که در برابر انقلاب اسلامی که خون‌بهای هزاران شهید و مجروح است، به خدمت سربازی آمدم تا اینکه با دادن خونم درخت اسلام را که با خون جوانان رشد کرده است آبیاری نمایم.

اکنون که به خواست پروردگار متعال این افتخار نصیبم گردیده تا در جبهه‌های حق علیه باطل با دشمنان خدا به مبارزه بپردازم لازم دانستم این واجب شرعی(وصیت‌نامه) را به انجام برسانم.

زمانی این نامه را می‌نویسم که خود را در مقابل خدا تنهاترین تنهاها احساس می‌کنم که بیش از پیش به نصرت و یاری او نیازمندم. در زمانی این را می‌نویسم که خود را گناه‌کار و او را بخشنده‌ترین می‌بینم و بالاخره در زمانی این را می‌نویسم که تنها امیدم را او می‌دانم و تنها از او یاری می‌جویم و بس.

بار پروردگارا! مرا در راهی که قدم نهادم یاری بنما و توفیق خدمت‌گزاری به آستانت را نصیبم گردان.

خداوندا! تو را به یگانگی‌ات سوگند می‌دهم ببخش گناهانم را و بیامرز مرا و پدر و مادرم را.

بارالها! آنچنان لطفی در حق من بنما که در آخرین لحظات حیاتم نام تو را بر زبان داشته باشم.

پیام من به برادران سرباز، سپاهی و بسیجی این است که اگر به درجه رفیع شهادت نائل شدم از شما تقاضا دارم در اولین وقت مرا به خانه پدر مهربانم برسانید.

پدر و مادر بسیار عزیزم! من برای اسلام و ایران جنگیدم و کشته شدم. امکان دارد اتفاقی واقع شود که جنازه من به دست شما نرسد، به خاطر اینکه مرا از دست داده‌اید ناراحت نباشید، گریه نکنید که مرگ حق است و روحم در آن دنیا آزرده می‌شود.

من کسی نیستم که بخواهید برای من گریه کنید و من خود را شهید نمی‌دانم چون مقام شهید خیلی بالاتر از آن است. از شما می‌خواهم بر مرگم عزاداری نکنید که عزاداری و گریه و سیاه پوشیدن سزاوار مولایم حسین(ع) است. روز شهادتم را عزا مپندارید که مدت‌ها انتظار چنین روزی را می‌کشیدم.

پدر بزرگوارم، مادر عزیزم، برادران و خواهران مهربانم! مرا ببخشید که شما را بسیار اذیت کردم، حلالم کنید و برایم دعا کنید که بسیار محتاج دعایم.

از برادران و خواهران خود می‌خواهم که به پدر و مادر خود احترام بگذارند که عزیزتر از آنها در دنیا وجود ندارد.

در خاتمه از خدا یک چیز می‌خواهم و آن این است که صبر زیادی به پدر و مادرم بدهد.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha